مبانی روانشناسی رهبری کاریزماتیک در کسب و کار
رهبری کسب و کار در قالب رهبری کاریزماتیک را به سادگی میتوان الهام بخشیدن به پیروان تعریف کرد[1]. در این تعریف دو ویژگی مهم وجود دارد. الهام بخشیدن و اشاره به ارتباط رهبر و پیروان. الهام بخشیدن به معنای اثرگذاری موثر بر ذهن است. بنابراین برخلاف مدیریت که کنترل نظم و روال اداری را برعهده دارد وظیفه اصلی رهبر کاریزماتیک، رهبری ذهن افرادی است که با آنها در ارتباط قرار میگیرد. امروزه پژوهشهای مربوط به رهبری در حوزه کسب و کار قاطعانه بر تاثیر و کارآیی سبک رهبر کاریزماتیک یا فرهمندی در برانگیختن و الهام بخشیدن به پرسنل تاکید دارند[2].
برای تشریح فرایند رهبری ذهن توسط رهبر کاریزماتیک در کسب و کار میبایست به بررسی رفتارهایی که حکایت از ذهنیت مشخصی دارند بپردازیم. زیرا از روانکاوی آموختهایم رفتار پرسنل، مشتریان و همکاران در بازار، تحت تاثیر امیال هشیار و ناهشیار است. برخی امور را آگاهانه و برخی چیزها را ناخودآگاه دنبال میکنند. غریزه بقا به عنوان اساسیترین نیروی درونی انسان به کششها و نیازها و امیال مشخصی دامن میزند. این نیروهای ذهنی درونی رفتارهای قابل مشاهدهای را در ما آشکار میکنند.
انواع رفتار در روانشناسی رهبری کاریزماتیک
- طبيعی: بازتابی، غریزی و فطری
- آموختنی: عادات، مهارتها
در موقعیت رهبری سازمانی، آشنايی با انواع رفتارهايی كه ممكن است دربرابر خود ببينیم، اهمیتی اساسی دارد. در تعامل با پرسنل، مشتریان و بازار بايد بتوانیم ميان رفتار غريزی و رفتار آموختنی تمايز قایل شویم و هركدام را به شيوه مناسب آن، مديريت كنیم. در بحث روانشناسی رهبری کاریزماتیک و تلاش برای اثرگذاری بر ديگران بايد بدانيم رفتارهای طبيعی برای همه افراد يكسان هستند و رفتارهای آموختنی يا همان عادتها، برای افراد و گروههای مختلف، متفاوتند. در اینجا به رفتارهای طبیعی و نهادی میپردازیم و رفتارهای آموختنی و شرطی شده را در این مقاله بررسی کردهایم.
رفتار بازتابی Response Behavior
بازتابها واكنشهای سریع و بدون تفکر به محركهای محيطیاند. این عکسالعملهای فيزيولوژيك مانند از جا جهيدن هنگام شنيدن صدای بسيار بلند در انسانها و برخی گروههای پستانداران مانند گربهها مشترکند. در واقع بازتاب، واکنشی بینیاز به تفکر نسبت به محرکهای خارجی و یک عکسالعمل فیزیولوژیک است.
رفتارهای طبیعی
رفتارهای طبیعی که رفتار غریزی و یا فطری خوانده میشوند شباهت زيادی به رفتار بازتابی دارد زیرا چندان هشیارانه به وقوع نمیپیوندند. با اين تفاوت كه موضوع رفتار غریزی و فطری برای انسان جذابیت دارد. مثلا بر خلاف رفتار بازتابی دور كردن مگس از سمت صورتمان كه هيچ جذابيتی ندارد، میل به بقاء و آماده کردن غذا بسيار جذاب است. گرایش فطری-جسمی شهوت و یا گرایش فطری-روحی میل به فرزندپروری نيز برای انسان و حيوانات جذابيت دارد. در آغوش كشيدن نوزاد ديگران نيز توسط بانوان از جمله رفتارهای فطری است. رفتارهای غریزی و فطری غيرآموختنی هستند و نيازی نيست به نوزاد بياموزيد برای جلب توجه مادرش گریه کند.
ارتباط رفتار غریزی با رفتار آموختنی
گرچه همه افراد نوع بشر برای ارضای غرايز خود در تلاشند اما انسانها يك توانمندی مهم نيز دارند. و آن آموختن و یادگیری است. ما میآموزيم برای پذيرفته شدن در جامعه، برخی رفتارهای غريزی را فقط به شكل خاصی از خود نشان دهيم. مثلا، در رستوران غذای ديگران را نخوريم. همچنين دوام زندگی اجتماعی انسان اقتضا مینمايد كه غريزه خشونتورزی كه خاصيتی دفاعی برای بقای بشر دارد را كنترل نماييم.
يادگيری از طريق تجربه به ما میآموزد خشم خود را كنترل نماييم و آن را از كانال ديگری مانند تلاش بيشتر و صبوری و حوصله كردن، به شيوهای جامعه پسند بهكار اندازيم. انسان مدرن در زندگی روزمره علاقه چندانی به استفاده از مشتهای خود ندارد اما از روی غريزه به بحث و جدل با ديگران به قصد اثبات برتری خود علاقهمند است. جنبش حفاظت از محيط زيست، جنبشهای سياسی، فعاليتهای خيرخواهانه و حتی يكی به دو كردن با فروشنده بيمه عمر همگی از غريزه جنگ نشات میگيرند!
در روانشناسی رهبری کاریزماتیک میبایست دقت کنیم پيگيری، پشتكار، صبوری و همت رهبران کسب و کار برای موفقيت نيز از غريزه برتری طلبی و میل ناهشیار به مبارزه و جنگيدن سرچشمه میگيرند. هرچه سختیهای مسير بيشتر باشد لذت پيروزی بر مشكلات نيز بيشتر میشود. برای نمونه، تعلق جايزه به یک نفر به عنوان فروشنده برتر، بسيار بيشتر از اعطای همان جایزه به چند نفر موجب ارضای غريزه برتری طلبی و غريزه مبارزه میشود.
حسادت و رقابت با غريزه جنگيدن ارتباط نزديكی دارند. يك گردش گروهی و يا پيك نيك ساده ميتواند زمينه لازم برای ارضای غريزه برتری جويی فراهم کند. هركسی میخواهد به نوعی نظر خود را به گروه بقبولاند و افراد گروه نيز خود به خود به دو دسته پيروان و رهبران تبديل میگردند و کشمکش آشکار یا نهانی میان رهبران گروه به جریان میافتد. معمولا بازندگان عرصه رقابت به حسادت رو میآورند.
حسادت از جمله غرايزی است كه تقريبا در همه افراد به سادگی زمينه بروز میيابد. بسياری از ما نسبت به توجهی كه ديگری دريافت میكند و ما نيز میتوانستيم از آن برخوردار گرديم حسادت میكنيم. رفتار غريزی اصولا برای هر دو گروه برتری طلبان و دنبالهروها لذت در پی دارد زیرا انرژی انباشته ناشی از اضطراب که زیربنای ایجاد انگیزش است را آزاد میکند. میدانیم که در روانکاوی فروید، اضطراب ناشی از بر هم خوردن تعادل ذهنی ارگانیسم، موجب حرکت و اقدام میشود.
تعریف رفتار طبیعی
رفتار غريزی و طبیعی شيوهای مشخص از رفتار است كه دارای خصوصيات ذيل باشد:
- پاسخهای رفتاری قابل پيشبينی در قبال موقعيتهای مشخصی است.
- فرد همواره به صورت احساسی یا عاطفی به موقعيتی كه به آن اشاره شد، علاقه نشان میدهد و نسبت به ايفای عكس العمل وابسته به آن موقعيت راغب است.
- اگر به هر دليلی ابراز رفتار غريزی محدود گردد، فرد احساس نارضايتی نموده و انرژی ايجاد گرديده در واكنش به موقعيت مذكور در هر لحظهای ممكن است به شكلی بسيار متفاوت از فرم نخستین، ظاهر گردد.
انواع رفتار غريزی انسان در قبال دیگران در مبحث روانشناسی رهبری کاریزماتیک
در بررسی آثار رفتار طبیعی در رهبری کسب و کار میبایست انواع رفتار غریزی در قبال دیگران را بررسی کنیم. نخستین لحظههای تعامل و ارتباط بین فردی میان رهبر کاریزماتیک در سازمان با هر یک از پرسنل، نقشی اساسی در تغییر نقش آنها به پیروان و یا دشمنان ناهشیار ایفا میکند. اصولا به محض آنکه در محیط مشخصی – مثلا، جامعۀ سازمانی – با فردی در تعامل قرار میگیریم یکی از این رفتارهای غریزی را به صورت ناخودآگاه تجربه میکنیم.
- او را رهبری میكنيم و درصدد كنترل روند تعامل برمیآييم. – میل به راهبری، غریزه رهبری
- به دنبال او راه افتاده و از وی پيروی میكنيم. – میل به وفاداری به رهبر، غریزه پیروی
- به رقابت با او برمیخيزيم. – میل به حسادت، غریزه جنگ
- از وی میترسيم و دوری میجوييم. – میل به گريز
- به او و ديگران ملحق میشويم. – میل به عضویت و تعلق
در زندگی اجتماعی علاوه بر رفتارهای نام برده، دو میل غریزی دیگر هم در انسان وجود دارد:
- تنها در قبال برخی از اعضای جنس مخالف، ايجاد ارتباط عاطفی را در پيش میگيريم. – میل به خانواده پروری
- رفتار مشخصی به نام والدگری در قبال نوزادان ديگران از سوی جنس مونث و برخی جنس مذکر هم مشاهده میگردد.
تا به امروز فهرست غرايز انسانس مورد مطالعه روانشناسان همواره رو به افزايش بوده است. به غير از غرايز حسادت، جنگ و تعارض كه پيشتر بدان پرداختيم شايعترين غريزه كه مورد توافق اكثر صاحبنظران است غريزه اجتماعی بودن بشر است. از آنجا که همه غرايز در خدمت بقا و اطمينان از ادامه حيات بشر هستند، همگی زیر چتر غريزه بقا قرار میگیرند.
در یک دستهبندی رایج میتوانیم امیال غیرمادی و نیروهای ذهنی که به موضوعات غیر جسمی معطوف میشوند را به جای غریزی، فطری بخوانیم. اکنون ببینیم کدام رفتارهای طبیعی در اثر امیال فطری به رهبری میانجامد؟
براساس پژوهشهای استرانگ از محققین دانشگاه استنفورد، رفتار غریزی جلب توجه، پیشنیاز امیال برتری طلبی و میل به راهبری است. او با دیدگاه مادیگرایانه که روانشناسی را زیرشاخهای از علوم طبیعی میدانست در میان غرایز انسان، غریزه رهبری را نیز به رسمیت میشناخت[3].
سلسله مراتب رشد و تحقق غریزه رهبری کسب و کار
مرحله نخست: فعال شدن غريزه جلب توجه
رفتار كودكان خردسال و نوزادان بهترين نمونه از غريزه جلب توجه است زیرا بدون کمک مادر نمیتوانند از خود مراقبت کنند. وجود اين غريزه در آدمی به سبب آسيب پذيری نوزادان و كودكان در تاريخ تكامل ما حياتی بوده است. کودک به سرعت میآموزد بر خلاف اشيا كه میتوان آنها را دستكاری نمود، تصاحب كرد و يا شكست و از نو ساخت، رفتار ما در قبال ديگران بيشتر به جلب توجه ايشان معطوف میگردد.
در بزرگسالی هرچه بيشتر از سوی گروه خاصی پذيرفته میشويم نسبت به حضور در آن اشتياق بيشتری داريم. شدت نياز به ارضای غريزه جلب توجه و به رسميت شناخته شدن از سوی ديگران را زمانی كه به ملاقات فردی رفتهايد و بیصبرانه منتظريد كسی به شما خوش آمد بگويد میتوانيد حس كنيد. شكايت افراد از بیتوجهی ديگران معمولا از عوامل موثر در ترك كار و يا جدايی از زندگی مشترك است.
نتایج مرحله نخست: رفتار تاييدی یا انزجاری
میل به جلب توجه، رفتار مشخصی به نام رفتار تاييدی-انزجاری را در دیگران برمیانگیزد. رفتار تاییدی-انزجاری از جمله پديدههای جالبی است كه هم خودمان آن را نسبت به ديگران اعمال ميكنيم و هم هدف بروز اين رفتار از جانب ديگران قرار میگيريم. به این دلیل که جلب توجه، گام نخست در روانشناسی رهبری کاریزماتیک است، توجه به واکنشی که در دیگران برمیانگیزد اهمیتی اساسی در موفقیت یا شکست فرایند رهبری دارد.
نمونه رفتار ناخودآگاه تاييدی یا انزجاری نسبت به ديگران:
ناخودآگاه به فردی كه از او آدرس جايی را میپرسيم، لبخند میزنيم.
نسبت به كسی كه برای ما غذايی آماده كرده است، احساس قدردانی داريم.
نسبت به دوستی كه از ما دفاع نموده است احساس نیاز به جبران داریم.
همچنين احساس ناخوشآيند مشاهده ترسو بودن ديگران، ناقصالخلقه بودن هر موجودی، و یا بیرحمی در قبال کودکان نيز مثالهایی از عملکرد ناخودآگاه ذهن انسان است.
رفتار تاييدی-انزجاری از سوی ديگران در قبال ما:
تعريف و تمجيد، لبخند همسر، تعريف رئيسمان و يا قدردانی فردی كه او را از خودمان بالاتر میبينيم همگی در ما احساس رضايت ايجاد میكند. سرکارگذاشتن و پرهیز از ملاقات فروشنده از سوی مشتری بالقوه نیز یکی از نشانههای رایج رفتار انزجاری است. پرهیز از نگاه کردن به مدیر بالادستی، خرابکاری در وظایف محوله و عقب انداختن اجرای دستورات هم از علائم رفتار انزجاری در سازمانهاست.
فردی که رفتار انزجاری نسبت به او صورت میگیرد نه تنها احساس ناخوشایندی را تجربه میکند بلکه گاهی به رفتار انزجاری متقابل دست میزند و از تعامل با فرد مقابل خودداری میکند. این حالت، نشانه فشار ضمير ناخودآگاه به آگاهی ماست و بدين معنی میباشد که «نمیخواهم فلانی را ببینم، مرا از اینجا دور کن!». بسیاری از مدیران از این تجربه برخوردارند که نمیخواهند برخی از پرسنل خود را ببینند. چنانچه رفتار انزجاری از سوی همسر و يا مقام بالاتر از ما صورت بگیرد، كاهش چشمگير اعتماد به نفس را در پیخواهد داشت.
واكنش عاطفی ما در زمانی كه مورد تاييد یا انزجار قرار میگيريم به تفسير ذهنی ما از اين رفتار و موقعيتی كه در آن رخ میدهد بستگی دارد. برای مثال، همه دوست دارند همسرشان از آنها تعريف كند اما تعريف و تمجيد زيردستان به سادگی میتواند به چرب زبانی و تملق تبديل گردد كه حسی از انزجار نسبت به آنها بهوجود خواهد آورد. به همین روش، تملقگویی فروشندهها فقط به مزاج برخی مشتریان سازگار است.
موقعيتی كه رفتار در آن رخ میدهد از خود رفتار مهمتر است. مثلا هنگامیكه رئيسمان به نشانه تشویق بر شانه ما میزند حس خوبی داريم اما اگر در زمان بروز خطا و کوتاهی اینگونه بر شانه ما بزند چندان دلچسب نيست. نكته قابل توجه اينجاست كه شايد رفتار تاييدی ديگران همواره ما را سرحال نياورد اما هميشه از نشانههای رفتار انزجاری در مورد خودمان ناخشنود میشویم. در اجرای سبک رهبری کاریزماتیک میبایست مراقب باشیم این حالت را در دیگران ایجاد نکنیم.
بخش عمدهای از تلاش روزانه انسان با هدف بهدست آوردن تاييد ديگران است. نياز به تاييد ديگران يكی از اساسیترين نيازهای انسان است كه در رهبری کسب و کار میبایست به آن توجه كنيم. مدهای لباس، چيدمان خاص وسايل در دفتر كار و يا منزل، استفاده از كلمات و حركات خاص در رفتار عمومی، آگاهانه و یا ناهشیار به قصد جلب تاييد ديگران انجام میشود. تقريبا همۀ تلاش يك سرپرست خانواده با هدف بهدست آوردن تاييد اعضای خانواده انجام میپذيرد. از این رو، توانمندی ایجاد حس خوب در دیگران نسبت به خودشان، از اولویتهای رهبر کاریزماتیک است.
در جوامع مدرن امروزی رفتارهای غريزی معمولا به شكلی پنهان رخ میدهند. اما با اين حال، كافی است كمی به ديگران و رفتارهايشان توجه نماييد و به سادگيی رفتارهای غريزی آنها را شناسايی كنيد.
غريزه برتری طلبی
چنانچه در جلب توجه دیگران موفق گردیم برتری طلبی، زمینه ظهور مییابد. هر زمان فرد جديدی را ملاقات میكنيم به صورت ناخودآگاه سعی میكنيم وی را تحت تاثير قرار دهيم و چنانچه او مقاومتی نكند بسيار خرسند خواهيم شد، اما اگر مقاومت كند و برتری ما را به رسميت نشناسد غريزه جنگ و رقابت، امكان بروز میيابد. همراهی و تاييد ديگران معمولا به صورت ارتباط رهبر-پيرو تبيين میگردد.
چنانچه تحقق رهبری برای فرد برتری طلب، مقدور نباشد معمولا غريزه رقابت به شكل پنهانتری مانند خردهگيری و سرزنش بروز میكند. اين نوع رفتار در جامعه بسيار رايج است و افراد با كوبيدن شخصيت ديگران سعی میكنند خود را برتر جلوه دهند. زیرا از سیطره بر آنها ناتوان هستند. رهبری کاریزماتیک هرگز به خردهگیری و سرزنش آشکار نمیپردازد. بلکه به جای نقد افراد، اعمال آنها را نقد میکند. چنانچه به هر نحوی نشان دهیم که از تسلط بر دیگران عاجزیم، فاتحع کاریزمای خود را خواندهایم!
غريزه برتری طلبی، پيش نياز رفتار غريزه رهبری کسب و کار است.
تاثیر غرايز در رهبری کسب و کار
رهبری در کسب و کار و نياز غریزی به جلب توجه، ارتباط تنگاتنگی با يكديگر دارند. چنانچه در جلب توجه ديگران موفق شويم، همواره میخواهيم تاثير بيشتری بهدست آوريم و به راهبری مخاطب بپردازيم. رهبر كاريزماتيك برمبنای زبان بدن کاریزما ، فن بیان و ارتباط چشمی، فرمان تابعيت را به ضميرناخودآگاه مخاطب مخابره میكند. از سوی دیگر، چنانچه فردی از پرسنل سازمانی به مقابله با ارشد سازمان برخیزد و برای مسلط شدن بر رهبر سازمان تلاش كند و موفق نشود، معمولا استيصال خود را به شكل لجبازیهای كودكانه و درخواستهای غير منطقی بروز میدهد. هرگونه مقابله به مثل، از کاریزمای فردی رهبر کسب و کار میکاهد.
گفتیم که هر زمان غریزه رهبری و میل به راهبری در فرد، تقویت شود علائم خود را در زبان بدن، ارتباط چشمی، کیفیت صدا و رفتار مشهود نمایان میکند. اما چنانچه فنون رهبری کاریزماتیک به صورت نمایشی تقلید گردد، رفتار ناخودآگاه تاييدی یا انزجاری مخاطب، تعيين كننده موفقيت در جلب توجه و رهبری اوست. در این حالت، پیچیدگیهای فراوانی مانند موقعیت اجتماعی طرفین، علاقهمندیهای فردی، تجربیات گذشته و سوگیریهای ذهنی بر قضاوت ناهشیار مخاطب اثر میگذارند.
جمعبندی
همه چيز را برای خود خواستن، تلاش برای مشهور شدن و عطش سيریناپذير برای پولِ بيشتر، همگی از جمله تلاشهايی هستند كه خارج از حوزه رهبری کاریزماتیک، به شکل مذبوحانهای برای تسخیر مراتب بالاتر در سلسله مراتب زندگی اجتماعی و درنتيجه، كسب تاييد ديگران انجام میشوند. میبایست با پرهیز از صفات شخصیتی ناپسند و خودداری از برانگیختن رفتار انزجاری در دیگران، در چارچوب روانشناسی رهبری کاریزماتیک بتوانیم تاييد ديگران را بهدست آوريم تا از ما تمجيد شود.
زندگی امروزه بشر، بسيار پيچيدهتر از قديم گشته است و روشهای متنوعی برای ارضای نيازهایمان به شيوهای جامعه پسند وجود دارد. افراد بسياری را نيز میتوان يافت كه مرتبه استادی و رهبری را در مهارت بازیهای خاص، ورزش و سرگرمیهای متنوع ارضا میكنند كه البته معمولا به جز ارضای نياز روحی آنها، چندان تاثير مثبتی بر كيفيت زندگیشان ندارد. سبک رهبری کاریزماتیک روشی است برای رسیدن به مرحله استادی در رهبری کسب و کار و چیرگی بر خود زندگی.
[1] Solkowicz, Kerry j. (2018) The Neglect of Leadership In Psychoanalysis
[2] House, R. J. & Javidan, M. 2004. Overview of GLOBE. In R. J. House, P. J. Hanges, M. Javidan, P.W. Dorfman & V. Gupta (Eds.), Culture, Leadership, and Organizations. The GLOBE study of 62 societies: 9- 28.
[3] Strong, E. K. Jr. (1922). The psychology of selling life insurance. Harper Bros.: New York.