روانشناسی شخصیت کاریزماتیک بر مبنای کدام پژوهشهای معتبر است؟
در این مقاله با هدف افزایش کاریزمای فردی و رهبری به روانشناسی شخصیت کاریزماتیک با استفاده از مدل پنج عاملی شخصیت میپردازیم.
شخصيت چیست؟
رفتار نمایان انسان را شخصیت او مینامند. شخصیت الگـوی نسـبتاً پايـداری از صـفات، تمایلات و خصوصیاتی است كه یکپارچگی و تداوم رفتار را به نمایش میگذارد. شخصـيت، ویژگیها و گرايشهایی است كـه تفاوتهای فردی در رفتار، ثبات رفتار در طول زمان، و تداوم رفتار در موقعيتهای زندگی را موجب میشود.
خصوصیتهای فردی ممکن است منحصربهفرد باشـد و یا در برخی گروههای اجتماعی مانند خرده فرهنگهای قومیتی يا همه اعضای جامعه یک ملت مشترک باشد. اما در عمل یافتن دو فرد با الگوهای شخصیت کاملا مشابه مشکل است. زیرا علیرغم اینکه همه انسانها با هم شباهت دارند اما شخصيت هیچ کدام دقیقا با دیگری منطبق نیست.
آیا میتوان شخصیت را تغییر داد؟
برای پاسخدهی به این پرسش باید بپرسیم آیا شخصیت الگوی غیرقابل تغییری است؟ بسیاری از دانشمندان شخصیت را حاصل تعامل با محیط میدانند و برخی هم ویژگیهای ذاتی افراد را در آن دخیل میبینند. به نظر میرسد ارتباط عاطفی با مادر در سنین ابتدایی تاثیری اساسی در شکلگیری رفتار عمومی فرد و به تبع آن شخصیت او داشته باشد.
در سنین بلوغ تاثیرپذیری افراد از محیط، همچنان ادامه دارد. از سویی شناخت فرد از خود و تجربیات او در مراحل گوناگون زندگی نیز به تنظیم رفتارها با موقعیتهای جدید میانجامد. تغییرات اندک در الگوی رفتاری خودبهخود تغییر آرام در شخصیت را به دنبال دارد. این تغییرات برای برخی افراد به صورت ناخودآگاه و برای برخی هم آگاهانه و با نیت پیشرفت فردی و توسعه مهارتهای زندگی روی میدهد.
اکنون میتوانیم بپرسیم اگر آگاهانه بخواهیم شخصیت خود را در مسیر دلخواه و مطلوب خود تغییر دهیم، به کدام سمت باید متمایل شویم؟
کدام افراد در جامعه شخصیت جذابی دارند؟
اگر این سوال را از 100 نفر بپرسید احتمالا 100 نمونه گوناگون را ذکر میکنند! آنچه به عنوان قدرمطلق همه انتخابها میتوان شمرد این است که مردم صفتی را که در شخصیت خود کم دارند و یا آرزوی برخورداری بیشتر از آن دارند را ملاک جذابیت شخصیت میدانند. اگر گروه مشخصی را که دارای ویژگی شخصیتی مطلوب و مورد توجه بیشتر افراد جامعه هستند را بخواهیم نام ببریم باید به رهبران اشاره کنیم.
رهبران اجتماعی، رهبران بازار، رهبران سازمانی و رهبران عقیدتی همگی از جذابیت شخصیت در نظر پیروان و تحسین کنندگان خود برخوردارند. اما به راستی همه رهبران از شخصیت یکسانی برخوردارند؟ مشخص است که این طور نیست. اما چه نکته مشترکی میان همه رهبران وجود دارد؟ در ادبیات جامعهشناسی وجه مشترک همه رهبران را کاریزما مینامند. خصوصیتی که مانند آهنربا همه را به خود جذب میکند.
کاریزما
کاریزما برگ برنده رهبران سازمانی است. در سازمانها معمولا موقعیت رهبری برای مدیران فراهم میآید اما الزاما همیشه این گونه نیست. گاهی افراد بدون آنکه از موقعیت رسمی بالایی برخوردار باشند رهبری افکار پرسنل را در دست میگیرند و به تبع آن معمولا از موقعیتهای مدیریتی بالاتری برخوردار میشوند. به هر حال مدیریت، موقعیتی است که تحصیل آن به ارتباط و شایستگی نیاز دارد.
کاریزما در کسب و کار، ابزار رهبری ذهن مشتری و رهبری افکار بازار است. کاریزما، حلقه مفقوده پیروزی در مذاکرات و به دست آوردن رقم فروش بالاتر در گردونه رقابت است. در سطح اجتماعی و روابط عاطفی هم کاریزما آن کیفیتی است که موجب میشود دیگران حرف ما را بخوانند. در اصطلاح، کلام ما دارای «بُرِش» باشد.
کاریزما در روابط خانوادگی عاملی است که فرد را تکیهگاه دیگران و مرجع تصمیمگیری میکند. نتایج پژوهشهای بسیاری نشان داده است که افراد کاریزماتیک فرصت بیشتری برای ایجاد روابط عاطفی و شانس بهتری برای نگهداری آن دارند.
اگر از دیدگاه شخصیت شناسی به مقوله جذابیت نگاه کنیم، شخصیت کاریزماتیک جذابترین نوع شخصیت است. چه در محیط کار و تجارت و چه در روابط عاطفی.
آیا همان مدیریت کافی نیست؟
نمیشود از خیر کاریزما بگذریم؟ جواب این سوال را پژوهشگری به نام بنتز Bentz پس از 30 سال پژوهش در طول زمان بر مدیران، ارائه داده است. او که به دنبال پاسخی برای این پرسش بود که چرا بیش از 50% مدیران علیرغم شایستگی فنی و صلاحیت حرفهای شکست میخورند در نهایت کشف کرد وجه مشترک مدیران موفقیت در کیفیت رهبری و برخورداری از ویژگی کاریزماست. در واقع سه مسیر نامتقارن پژوهشهای رهبری، پژوهشهای روانشناسی و پژوهشهای مدیریتی به مقوله کاریزما ختم شدند.
چه کسانی میتوانند رهبر باشند؟
کارلایل در سال 1841 با طرح تئوری مردان بزرگ مدعی شد تنها برخی افراد از توان رهبری برخوردارند. جمله معروف او این بود: «رهبران، رهبر به دنیا میآیند!». این اعتقاد در مجامع علمی قرن نوزدهم نسبتا پذیرفته شده بود. در قرن بیستم اما روانشناسی شخصیت، به نظریه صفات یعنی ویژگیهای سازنده شخصیت گرایش پیدا کرد. اکنون هر ویژگی مورد نظری مانند شخصیت کاریزماتیک را میتوان تعریف و قابل دسترسی نمود. اجازه دهید قدری در مورد روانشناسی شخصیت بیشتر بدانیم.
شخصیت شناسی
شخصیت شناسی در روانشناسی دارای حوزههای متنوع و نظریات گوناگونی است. در قرن گذشته رویکرد روانکاوی فروید بر شخصیتشناسی غلبه داشت. به طور خلاصه، بهنظر فروید همه افراد جمعه منحرف و پلیدند! و تنها میزان آن متفاوت است. فروید برای هر رفتاری نامی انتخاب کرده بود و ممکن بود در یک لحظه فرد از چندین شخصیت فرویدی برخوردار میبود. رویکرد فروید به شخصیت رویکرد درمانی است و از توصیف افراد سالم پرهیز میکند؛ زیرا به اعتقاد او همه انحراف اخلاقی دارند!
پس از فروید، یونگ با نگاهی انسانی به توصیف شخصیت پرداخت و شخصیت برونگرا و درونگرا را به ادبیات روانشناسی معرفی کرد. بنا به تعریف یونگ شخصیت برونگرا انرژی خود را از محیط دریافت میکند و از تعامل با دیگران لذت میبرد. از طرفی شخصیت درونگرا در دنیای خود غرق شده و علاقهای به تعامل با دیگران ندارد. هر دو رویکرد فروید و یونگ با «برچسب زدن» به افراد تلاش دارند رفتار انسان را توضیح دهند.
در اواخر قرن بیستم رویکرد برچسب زدن و توصیف رفتارهای پیچیده انسان با یک کلمه یا عنوانی کوتاه، طرفداران خود را از دست داده است. شاید به ان دلیل که در تفسیر شخصیت افراد میبایست مدام برچسبها را تغییر داد. امروزه مهمترين رویکرد به شخصیت «نظريه صفات» است. براساس این رویکرد، شخصیت سازهای است که از ترکیب و وجود برخی صفتها (ویژگیها) بنا میشود. این صفتها ممکن است به میزان کم یا زیاد در افراد وجود داشته باشند. روانشناسان پژوهشی به دنبال راهی برای توصیف آمیخته صفات افراد دست به تحقیقات گستردهای زدند.
مهمترین و غالبترین تئوری روز دنیا در زمینه شخصیت شناسی «مدل پنج عاملی شخصیت» است که به آن بیگ فایو Big Five میگویند.
بیگ فایو در دهه 90 میلادی توسط كوستا و مك كري Costa & Mac Cary معرفی گردید. این دو پزوهشگر از طریق روش تحليل عاملي شخصيت، پنج بعد اساسی را به عنوان صفات سازنده ویژگیهای شخصیت هر فرد شناسایی کردند. یعنی به جای لیبل زدن به افراد، ویژگیهای سازنده شخصیت را بر روی پنج طیف در نظر گرفتند. از آن زمان تا کنون تحقیقات گستردهای بر روی مدل بیگ فایو به انجام رسیده است و اعتبار این مدل در صحت و دقت شخصیت شناسی به طور روزافزونی در حال افزایش است.
ابعاد شخصیت در مدل پنج عاملی FFM Five Factor Model[1]
- روان رنجوری Neuroticism
روانرنجوری به تجربه احساسات منفي همچون ترس، غم، برانگيختي، خشم، احساس فراگير گناه اشاره میکند. میزان بالای روانرنجوری به احساس عدم امنیت درونی فرد میانجامد. هر فردی از میزان کمی از روانرنجوری برخوردار است؛ زیرا عواطف منفی در تضمین بقای انسان سهیم هستند.
- برونگرايي Extraversion
برونگرایی به اجتماعي بودن، تمايل بـه شركت در اجتماعات و میهمانيها، عملگرایی، فعال و اهل گفتگو بودن اشاره میکند. نمره کم در طیف برونگرایی به معنای درونگرایی تفسیر میشود.
- تجربه پذیری Openness to experience
كنجكاوی در مورد تجربههای جدید، خصوصیتی است که همه افراد به یک میزان از آن برخوردار نیستند. برخی بیمحابا به هر موضوع جدیدی ورود میکنند و برخی سرسختانه به دفاع از سنتها میپردازند. برخی از افراد به مسائل انتزاعی و نظری مانند هنر و فلسفه علاقهمندند و برخی از تئوری و نظریه فراری!
- توافق پذیری Agreeableness
توانمندی درک احساسات دیگران و همدلي تا حد همدردی، از خصوصیاتی است که اگر به میزان زیادی در افراد یافت شود به مردمداری منجر میشود. در مقابل آن هم سرسختی و خودمحوری به معنی توافقپذیری اندک به چشم میخورد.
- وجدان گرایی Conscientiousness
حد بالای وظیفه شناسی و برخورداری از دیسیپلین و نظم فردی و کاری به نظامیگری ختم میشود. حد پایین آن هم به شلختهگی و آشفتگی کارها و ریخت و پاش!
مقاله مکمل: رهبر کاریزماتیک در کسب و کار کیست و چگونه کاریزماتیک شویم؟
مدل پنج عاملی تا چه اندازه قابل اعتماد است؟
کاربرد مدل پنج عاملی در پیش بینی رفتار تا حد زیادی قابل اتکاست و بارها در پژوهشهای داخلی و خارجی مورد بررسی قرار گرفته است. به عنوان مثال در پژوهشی در دانشگاه علوم و تحقیقات در سال 95 با موضوع رفتار اطلاعجویی (یعنی تلاش برای یافتن اطلاعات جدید) دانشجویان تحصیلات تکمیلی مشخص گردید میزان بالای صفت روان رنجوري در دانشجويان موجب كم شدن زمان صرف شده براي امور پژوهشي آنان ميگردد. در مقابل آن، صفت برونگرايي موجب افزايش تلاش براي رسيدن به اطلاعات مورد نياز دانشجويان ميشود. صفت تجربه پذیری در دانشجويان علاقه به موضوعات نو را افزايش ميدهد و دو صفت وجدان گرايي و توافق پذیری نيز در افزايش رفتار قضاوتی دانشـجويان مـؤثر است.[2]
پژوهشگر مطرح خارجی که بر مسئله تفاوتهای شخصیتی رهبران از افراد عادی تحقیقات گسترده و جامعی داشته است، «جاسمین ورگااو» از دانشگاه گنت بلژیک است. او برای یافتن آنچه شخصیت رهبران را جذاب میکند و مدیران موفق را از مدیران ناموفق جدا میسازد به ارزیابی بیش از 9000 نمونه آماری پرداخته است و تلاش نموده تا کاریزما را به عنوان عامل جذابیت شخصیت به فرمولی قابل تجزیه و تحلیل تبدیل کند. [3]
پادکست این مقاله را از این جا بشنوید
کاربرد مدل پنج عاملی در شناسایی شخصیت کاریزماتیک رهبران
به باور من، براساس نتایجی که «ورگااو» به آن دستیافته است میتوان برنامهای جهت افزایش جذابیت شخصیت تدوین کرد. به این منظور در پکیج دوره آموزش کاریزما و شخصیت رهبری کاریزماتیک با مرور هر یک از 5 طیف شخصیت در مدل بیگ فایو به ابعاد زیرشاخه هر کدام توجه میکنیم. سپس براساس نتایج پژوهش ورگااو که براساس میانه نمره رهبران در هر طیف و ابعاد زیرین آن به شناسایی فرمول کاریزما پرداخته است تمرینهایی جهت افزایش کاریزمای فردی و اجتماعی و رهبری ارائه میدهیم.
[1] Feist, J. & Feist, G. (2002). Theories of personality. McGraw-Hill
[2] تعامل انسان و اطلاعات، جلد3 شماره3، احمـــد كريمخـــاني، نرگس نشاط، 1395
[3] Vergauwe, Jasmine; Personality and Leadership: trait perspective on charisma,Ghent University, 2017