یه دستی زدن حرفهای و پیدا کردن گناهکار
در ادامه مبحث حرف کشیدن و اعتراف گرفتن از فردی که به او شک کردهاید در این مقاله به معرفی تاکتیکهای یه دستی زدن و رسوا کردن گناهگار میپردازیم. ممکن است برای بعضی از ما این روشها ظالمانه به نظر برسد. به یاد داشته باشید همیشه میتوانید از فرد بیگناه دلجویی کنید و با اشاره به پاکی او کاریزمای خود را افزایش دهید. اما همیشه نمیتوانید منافع از دست رفته را جبران کنید. پس تعارف را به کناری بگذارید و از فرد خیانتکار درس عبرتی برای دیگران بسازید. خب اول باید پیدایش کنید!
تاکتیک یه دستی زدن و حرف کشیدن شماره4: تیری در تاریکی
مرحله 1. صحنهآرایی کنید و ژست بگیرید ولی چیزی به طرف نگویید. به این روش ذهن فرد متهم درگیر این موضوع میشود که «از چی ناراحته، نکنه خبر داره؟»
مرحله 2. زمانی که متوجه نگرانی در متهم شدید بگید «من الان متوجه چیزی شدهام و واقعا ناراحتم/شوکه شدم/متعجبام. واقعا فکر میکردی من نمیفهم؟»
مرحله 3. به هیچ وجه زیر بار توضیح دادن نروید «فکر میکنم هر دومون میدونیم درباره چی صحبت میکنم. باید بعضی چیزها رو روشن کنیم. این تنها فرصتیه که بهت میدم برام توضیح بدی»
مرحله 4. مرغ یه پا داره! الکی شلوغ کنید و بگید «باید جواب کاراتو بدی» و «هرچه بیشتر وقتکشی کنی، عصبانیتر میشم». به این روش، روح و روان طرف و بههم بریزید. هرگونه نشانه عصبانیت را جدی بگیرید. فرد بیگناه فقط گیج میشود، اما گناهکار حتما پرخاش میکند یا صدایش را برایتان بلند میکند. پس به آهنگ صدای طرف توجه کنید.
مرحله 5. اعمال فشار اجتماعی. بدون نام بردن پای بقیهرو بکشید وسط «ما همه در موردش با هم صحبت کردیم. همه میدونن.» کنجکاوی طرف در مورد اینکه کی چی گفته طبیعی است اما پافشاری مشکوک است. فرد بیگناه معمولا در این موارد به حرف زدن ادامه نمیدهد و ناراحت شده و گوشهگیری میکند.
اکنون به تفاوت این سه حالت توجه کنید:
- آرامش کامل
- گیج و مبهوت شدن
- اصرار بر دانستن موضوع
فقط بیگناه در حالت هاج واج باقی میماند. اما گناهکار نمیتواند به تعجب ادامه دهد. بنابراین یا سکوت محض را در پیش خواهد گرفت یا دفاع!
بخش اول این مقاله را از اینجا بخوانید
تاکتیک زیر پوست رئیس رفتن شماره 5: من ناراحت شدم!
این تاکتیک تاحدودی شبیه به تاکتیک فبلی است اما طعم متفاوتی دارد. «من ناراحت شدم» واکنش متفاوتی را به نسبت تاکتیک قبلی در مخاطب جستجو میکند. همچنین این تاکتیک مربوط به زمانی است که فردی که به او شک کردهاید بالادستی شماست و نمیتوانید «من عصبانی هستم» را برایش بازی کنید.
سناریو: شما فکر میکنید که ممکن است در محل کارتان فردی را برای دنبال کردن یا پاییدن شما مامور کرده باشند.
مرحله 1. حقایق را فهرست کنید. به چیزی که می دانید درست است اشاره کنید. «میدانم شما خیلی به من علاقهمند نیستید و به استخدامم/قراردادم اعتراض کرده بودید، اما این بار خیلی زیادهروی کردید. این طور نیست؟»
مرحله 2. جنگ روانی را آغاز کنید: «همه چیز و میدونم. چرا شما فکر میکنید که لازم بود این کار را انجام بدید؟»
مرحله 3. جمله طلایی «میدونید چیه، من خیلی ناراحتتر از آنم که بخواهم در مورد این موضوع بحث کنم.» فرد گناهکار از اینکه نمیخواهید به عصبانیت خود ادامه دهید راضی و خاموش خواهد ماند و یا اینکه اعتراف خواهد کرد. اما شخص بیگناه دیوانه خواهد شد زیرا او را به چیزی که انجام نداده است متهم کردهاید و میخواهد در مورد آن بحث کند.
قبل از اینکه فردی را به چیزی متهم کنید، خواندن زبان بدن را از اینجا بشناسید
تاکتیک دروغ سنجی شماره 6: فقط تشریفاته
یه دستی زدن در مواردی که مظنونید دوستتان از منزلتان یا کارمندتان از محل کار سرقت کرده است. یا اینکه انباردار سابق به انبار دستبرد زده. در یک مکالمه تلفنی با لحنی دوستانه به طرف خبر دهید که سرقتی روی داده است و پلیس میخواهد با همه افرادی که به آنجا دسترسی داشتهاند صحبت کند. سپس بگویید «چون شما اینجا رفت و آمد داشتی (یا مثلا کلید داشتی) با شما هم میخواهند صحبت کنند. البته این یک فرایند فرمالیته است و شما مظنون نیستی».
ادامه گفتگو چیزی شبیه به این است:
اول بگویید که خودتان میدانید دوستتان یا همکارتان بیگناه است و به پلیس هم گفتهاید اما اصرار میکنند. سپس ادامه دهید: «حدس میزنم فقط تشریفاته. به هر حال، یکی از همسایهها گفته که شماره پلاک یک ماشین که نزدیک محل بوده رو تو روز سرقت یادداشت کرده یا انگار تو دوربین حفاظتی کوچه ضبط شده دقیقا یادم نیست».
اگر گفت میآید ولی نیامد و یا برای حضور نزد پلیس بهانه آورد که تکلیفش معلوم است. اگر طرف بگوید «باشه میام» و آمد که هیچ. اما اگر بخواهد حضورش را در محل سرقت توجیه کند باید تاکتیک خود را ادامه دهید.
شما: «واقعا اینجا بودی؟ خوبه چون اثر انگشت هم از گاوصندوق/کشو/درب وردی گرفتن. البته بهشون گفتم اگر فلانی چیزی به امانت برداشته باشه خودش بهم میگه و مهم نیست اما فرم کارشون اینه دیگه…»
یک سناریوی دیگر:
اگر هر یک از اظهارات شما توسط متهم با توضیحاتی از قبیل اینکه «ممکن است شواهد اشتباه باشند» جواب داده شد، باید بیشتر دقت کنید. به عنوان مثال، شما مشکوکاید یکی از همکارانتان برخی فایلهای مهم را از سیستم پاک کرده است. در اولین مرحله به او میگویید برخی از فایلهای مهم را نمیتوانید پیدا کنید. سپس میگویید، «خوب ، این چیزی نیست چون منشی متوجه کسی شده که با کامپیوترم ور میرفته. میگه طرف و از پشت سر دیده اما دوباره ببینه میشناسه» یک فرد بیگناه احساس نیازی ندارد که بگوید ممکن است کسی به اشتباه متهم شود.
این مثال را میتوان در مورد دوربینهای حفاظتی هم بیان کرد.
تاکتیک غافگیر کردن و متهم کردن شماره 7: اتهامات ظالمانه
بسیار رایج و مورد علاقه مدیران ارشد است!
مرحله 1. طرف را به همه چیز متهم کنید. در یک حرکت بسیار تلخ و از روی استیصال، او را به انجام هر تقلب قابل تصوری متهم کنید!
مرحله 2. اکنون به یکی از چیزهایی که شما احساس میکنید او واقعا انجام داده است به نحوی اشاره کنید که با اعتراف به آن از اتهامات دیگر مبرا شود، مثلا در مورد مثال قبل بگویید «مشکل این نیست که فقط یک فایل برداشته باشید، که از اون میشه گذشت. اما همه این چیزهای دیگر غیر قابل گذشت هستند.» ممکن است پاسخی از این نوع دریافت کنید که «من فقط یک فایل و به دلیل فشار برای تسریع کار بردم اما هرگز اسرار تجاری و فاش نمیکنم.»
برای موفقیت در انجام این تاکتیک باید مرحله اول را آنچنان باورپذیر اجرا کنید که حتی فرد بیگناه هم به خودش شک کند! اکنون تنها راه برای اثبات بیگناهی متهم از تمام اتهامات ناروا این است که به آنچه شما مشکوک به انجام آن هستید اعتراف کند.
مرحله 3. گامبهگام به صورت فیزیکی به متهم نزدیک شوید. این باعث افزایش اضطراب در گناهکار میشود. او احساس میکند که در گوشه رینگ گیرافتاده است!
تاکتیک یک دستی زدن شماره 8: آیا دلیلی وجود داره؟
مرحله 1. به یک واقعیت اشاره کنید. به عنوان مثال، اگر میخواهید بدانید که کارمندتان زمانی که گفت در جلسه هستم آیا با همکاران بیرون رفته بوده است بگویید «دیروز اومدم سمت کارخونه. دلیلی داره که ماشینتو جلوی در کارخونه پارک نمیکنی؟» اگر واقعا در جلسه بوده باشد به سادگی به شما میگوید که اشتباه کردهاید. ماشین جلوی در، پارک بوده است.
مرحله 2. یک شلیک دیگر جهت اطمینان. با لحن متعجب بگویید «اِ ، چه عجیب، من به دفتر هم زنگ زدم منشی گفت نیستی» فرد گناهکار به هر نحوی تلاش میکند که داستان خود را متناسب با واقعیت نشان دهد. متهم هم به سادگی میگوید در دفترم بودم.
مرحله 3. تیر خلاص با خیره شدن. خیره شدن باعث میشود کسی که در حالت دفاعی است احساس فشار کند. با قفل کردن چشمهایتان بر چشمهایش دوباره سوال خود را بپرسید!
در مقاله بعدی جذابترین بخش از یک دستی زدن به متهم را معرفی خواهیم کرد. با مستر کاریزما همراه باشید.
سلام استاد ارجمند ممنون از مطالب عالی شما، 👏👏استاد به نظر شما این همه تاکتیک راه طولانی نیست یه دونه محکم داد بزنیم خودشون اعتراف میکنن حالا چه دزد باشه چه گناهکار باشه چه همکار باشه😀به هر حال هر کسی راه و روشی اجرا میکنه جواب میگیره والله من جواب گرفتم 😊